یک کانال یوتیوب پیدا کردم که ویو و سابسکرایبر درست حسابی ندارد و پای هیچ کدام از ویدیوهایش هم کامنت خاصی نیست. مردی است که درباره چیزهای مختلف ویدیو درست میکند و لا به لای ویدیوهایش، کتاب هم خوانده. من مخاطب همان کتاب ها هستم.

تصویر جلد کتاب را گذاشته و هر فصل را کرده یک ویدیو. صدای درست حسابی ندارد. تجهیزات هم. خیلی ساده از روی کتاب میخواند. نه موقع دیالوگ شخصیت ها لحنش را عوض میکند، نه موسیقی گذاشته، نه جملات را با احساس ادا میکند. هیچ. انگار که نشسته همینجا روی صندلی کنار کمد دیواری و بلند بلند کتاب میخواند. 

اهل کتاب صوتی نیستم. نسبت به کتاب صوتی های های-پروداکشن که به راحتی در دسترسم هستند، ویدیوهای این مرد ناشناس را بیشتر دوست دارم. همیشه دلم میخواست پارتنری داشته باشم که برایم کتاب بخواند. پارتنر قبلی گاهی به منظور دلبری کردن، برایم کتاب میخواند ولی همه چیز را غلط غلوط میگفت و تند تند میخواند انگار که دلش با هیچ جمله ای نباشد. 

دوست ندارم این آقا پارتنرم باشد، یا این که حتی ببینم چه شکلی است و کیست. خیالپردازی نمیکنم که مثلا سرم را روی پایش گذاشته باشد و موهام را نوازش کند و کتاب بخواند. ترجیح میدهم همینجوری ادامه پیدا کند. ناشناس باشد و انگار نشسته باشد همینجا روی صندلی کنار کمد دیواری. نه حتی یک سانتی متر نزدیک تر.

این هم یکی از راه حل هایی است که در بزرگسالی برای خواسته های قلب یخ زده ات پیدا میکنی... . فکر نمیکنم چیز غمگینی باشد، شاید در 26 سالگی در مواجهه با چنین چیزی غمگین میشدم. ولی حالا فکر میکنم اینجوری بهتر است. شاید بروم و ویدیوهایش را لایک کنم.